بعد از یه غیبت نسبتا طولانی باز دوباره من برگشتم .
من ِ خام ِ بی تجربه .
منی که تازه دارم سعی می کنم خودمو با اجتماعی که دارم توش زندگی می کنم هماهنگ کنم . با اینکه نمی تونم از درون این زورگوییه طبیعتو قبول کنم .
من می خوام توی تنهایی خودم باشم . چون آدما وحشتناکن . نمی تونم دوروییشونو تحمل کنم . اونا به شدت متزورن .
از چیزی بدشون میاد ولی تظاهر نمی کنن از چیزی خوششون میاد ولی به زبون نمییارن .
من طبیعی بودنو دوست دارم . مثل بچه ها . اما کسی اینو طبیعی نمی دونه .
|